یادداشت های شخصی من از روزگاری که گذشت و میگذره

یادداشت های شخصی من از روزگاری که گذشت و میگذره

یادداشت های شخصی من از روزگاری که گذشت و میگذره

یادداشت های شخصی من از روزگاری که گذشت و میگذره

خستم . تلخم . سردم.

در باز میشه و میاد تو . اون همون ادمی بود که میخواستی اخرین همراهت باشه . اخه چرا انقدر سردی? . میشینه روبروت. نگات رو ازش میدزدی . از قبل بهش گفتی امروز فقط میخوای گوش باشی و بشنوی . شروع میکنه از گذشته حرف زدن از روزایی که من خسته نبودم . از روزایی که سرد نبودم از روزایی که خودم بودم . میگه میخوام باشم . میگه میدونم خستت کردم . نمی خوام حرف بزنم . نمی خوام اتو بدم دستش . چیزی نمی خوره . طبق معمول یه اسپرسو . انقدر تلخم که تلخیش اذیتم نمیکنه . علیرضا من شدم همونی که تو میخواستی . علیرضا ... . کاشکی اونم میفهمید علیرضایی دیگه در کار نیست.


خستم . تلخم . سردم .


دلخوره اشک تو چشاش جمع شده صداش میلرزه. میدونی دیگه هیچ چیزی برای تو مهم نیست . این و گفت و رفت . کاش حداقل میتونستم از رفتن پشیمونت کنم .اما فقط میگم :


خستم . تلخم . سردم.

زخم

این جایی که نمک می پاشی زخم است . کهنه است اما من گریه نخواهم کرد. این طور که لب خند می زنی می سوزد دلم.

پا

سلام .


چهارشنبه تو فوتسال زانوم پیچ خورد . 


رباط پا چپم پاره شده


 پام تو گچه .


پا راستم هم که از قبل احتیاج به جراحی داشت .



حذف ترم کردم .


اینروزا حوصله خودم رو هم ندارم چه میرسه به  امتحانام .