یادداشت های شخصی من از روزگاری که گذشت و میگذره

یادداشت های شخصی من از روزگاری که گذشت و میگذره

یادداشت های شخصی من از روزگاری که گذشت و میگذره

یادداشت های شخصی من از روزگاری که گذشت و میگذره

دو راهی

روزگاریست عجیب سالها به دنبال گمشده ای . پیدایش میکنی . با تمام اون خصوصیاتی که وقتی ازت سوال میکردند واقعا علیرضاملاکت از انتخاب یه همراه چیه . و من واقعا بعضی وقت ها نمی دونستم جوابشون رو چی بدم . بعدا . بعد از خیلی تجربه هایی که... فهمیدم صادق باشه مهربون باشه و باز سکوت . یعنی باید تجربه کنم . بیشتر از این روزا . رفتی. موقعی خواستی برگردی .   جات رو کسی گرفته که تمام اون خصوصیات رو داره . حتی اونهایی که بعدها قراربود با تجربه بدست بیارم  .وقعی برگشتی که می خوام برگردم اما به من انگ بی معرفتی میزنند . انگ ندیدن . و مانده ام با این دل چه کنم که میداند تمام این چند سال خواستی و نخواست . گفتی و نشنید . و حال میگویی می خواهی کنارم باشی , جبران کنم و به عهده من میگذاری که تو راه رو مشخص کن . و میمانی بر سر دو راهی که اخر حکم بی انصافی و افسوس کاش ای کاش , فرداها رو به جان بخرم یا حکم صبر و اثبات خویشتن و خواستن هایت و نخواستن های ان روزهای تو . 



و هراس از ای کاش های فرداها. این روزهایم رو احاطه میکند . بغض گلویم رو و خاطرات گذشته خاطرات امروز و فردا را



فردا

فردا پام رو عمل میکنن



تنها چیزی که این روزا دارم فکر میکنم اینه که موقعی که دارم بهوش میام (به غیر از پدر . مادرم) دوست دارم چه کسی رو ببینم.