یادداشت های شخصی من از روزگاری که گذشت و میگذره

یادداشت های شخصی من از روزگاری که گذشت و میگذره

یادداشت های شخصی من از روزگاری که گذشت و میگذره

یادداشت های شخصی من از روزگاری که گذشت و میگذره

زل زد

زل زد تو چشام .


زمانی زل زد که چشام پر اشک بود . زمانی که دلم به روزایی پر کشید که هر روز .هر ساعت. هر نفس برای قبری گریه میکردم که  از اولشم مرده ای نداشت ...      .


زل زد .


نگام از نگاش کندم , نمیخواستم بفهمه از چیزی ناراحتم . تا نگام برگردوندم گفت دیدی کم اوردی .



می خواستم بهش بگم خیلی وقته کم اوردم و .....

میگه

میگه : احساس وقتی پوچ باشه راحت میاد و میره


میگه :هرچیزی دلیل داره , منم خستم . خستگی من دلیل داره , دلیلش رو به رو شدن با واقعیت هایی بود که جذابیتی نداشت


 کاش میدونستی ....

خستم . تلخم . سردم.

در باز میشه و میاد تو . اون همون ادمی بود که میخواستی اخرین همراهت باشه . اخه چرا انقدر سردی? . میشینه روبروت. نگات رو ازش میدزدی . از قبل بهش گفتی امروز فقط میخوای گوش باشی و بشنوی . شروع میکنه از گذشته حرف زدن از روزایی که من خسته نبودم . از روزایی که سرد نبودم از روزایی که خودم بودم . میگه میخوام باشم . میگه میدونم خستت کردم . نمی خوام حرف بزنم . نمی خوام اتو بدم دستش . چیزی نمی خوره . طبق معمول یه اسپرسو . انقدر تلخم که تلخیش اذیتم نمیکنه . علیرضا من شدم همونی که تو میخواستی . علیرضا ... . کاشکی اونم میفهمید علیرضایی دیگه در کار نیست.


خستم . تلخم . سردم .


دلخوره اشک تو چشاش جمع شده صداش میلرزه. میدونی دیگه هیچ چیزی برای تو مهم نیست . این و گفت و رفت . کاش حداقل میتونستم از رفتن پشیمونت کنم .اما فقط میگم :


خستم . تلخم . سردم.