یادداشت های شخصی من از روزگاری که گذشت و میگذره

یادداشت های شخصی من از روزگاری که گذشت و میگذره

یادداشت های شخصی من از روزگاری که گذشت و میگذره

یادداشت های شخصی من از روزگاری که گذشت و میگذره

دل خوش

دل. ای اقا این روزا کی به دل توجه میکنه ای اقا انگار گرسنگی نکشیدیا بابا دل سیری چنه دل خوشی چیه حالیت میشه نخوری خورده میشی میشه شب وقتی رفتی خنه بگی پول هیچی دل خوش اوردم تووخدا بفرمایید بیاید جلو یه لقمه بردارید چرا دارید منو اینجوری نگا میکنید امشب شام دل خوش داریم


نگاش میکنم انقدر چهرش درهم و برهمه انقدر شکسته شده که نمیشه تشخیص دادمرتضی ۳۴ سال بیشتر نداره برام از گذشتش گفت از اینکه 7 سال عاشق دختری بود از اینکه چه شبایی زیر پنجره اتاقش نشسته بود از اینکه چه کتکایی که از باباش خورده بود از اینکه پدرش از خونه انداختش بیرون از ارث محرومش کرد از اینکه مادر دختره  مرد حتی سنگ قبرشم او گرفت و بعد از 7 سال سختی گذشت و بی خبر رفت


از اینکه حالا تو اژانس کار میکنه از اینکه از ترس خانومش عکسا دختر رو تو 7 تا سوراخ ... میگه وقتی پسرم میگه بابا تو بعد از ۳۴ سال چی از خودت داری چه مدرکی داری بگم من 7 سال بخاطر قولم بخاطر تنها دلخوشیم بخاطر عشقم به همه چز پشت کردم


وقتی جا چاقو میبیه .....



 تو بگو دل خوش چیه .

خنده

یه واژه پر معنا که ما بسادگی از کنارش رد میشیم . چیزی که شاید برا خیلی از ما ها تبدیل به یه ارزو شده . واژهای که میتونه خستگی یه روز پر کار رو از تن ادم به در کنه . همون واژه فراموش شده که میتونه اولین و ساده ترین راه برای اتصال دوتا دل باشه  . همون واژهای که وقتی خسته ای از همه از همه چیز اما وقتی با خنده یه کودک روبه رومیشیم ناخوداگاه ما هم میخندیم و مارو شاید برای حتی یک لحطه به ارامش دعوت کنه


شاید ما خیلی وقت که معنا واقعی اونو گم کردیم و ازش برای گمراه کردن , دروغ گفتن , مسخره کردن و... استفاده یکنیم شاید شما هم از لبخندی که پشت چهره بد ذات بعضی از افراد پنهان شده خسته این شاید شما هم از این خنده بیزارید و وقتی کسی به شما لبخندی  میزند شما رو نا خوداگاه بیاد دروغ میندازه تا ... چرا باعث میشیم با واژه ها این جور بازی کنیم  واژههایی که بیشتر وقتها زندگیه ما رو به بازی میگیرن


باز هم به یاد خنده اون کودک می افتم خنده ای که فقط برای خودته خندهای بی منت با صداقت حی برای یک لحظه اما شاید  ...