چند وقتیه زندگیم یه شرایط ثابتی رو داره طی میکنه . این ارامش رو دوست دارم . قرار شد بعد از ماه رمضون بریم مسافرت . این چند وقت تصمیمهایی که تو خونه گرفته میشه بسیار سریع انجام میشه . امیر هم واسه 15ام میاد . از کلاس زبانم هم خبری نیست , سعی میکنم خونه خودم بخونم . هر روز صبح میرم سر ساختمون تا ساعت 4 . دیگه لهجه منم داره تبدیل به اوغانی میشه , میگن برای یادگیری زبان باید توی محیط باشی این امر تصدیق کننده این موضوع است . دیگه چیزی برای گفتن ندارم .
الان نزدیک به 7 , 8 ماه ی هست که فکره رفتن هند تو سرمه , تحقیقام رو انجام دادم . اما من که چشمم اب نمی خوره که با این وابسگی مامان بزاره من برم . بابا بدش نمیاد اما دودله اما مامان... قرار شده چندماه دیگه یه سفر 3تایی بریم هند . خدا میدونه چی میخواد بشه . اما من تمام تلاشم رو میکنم تا پیش خودم شرمنده نباشم . دیگه بقیش دست من نیست
خدا بخواد تمام اطلاعاتی که تو این چند ماه از هند و مالزی پیدا کردم رو تو سایت میزارم , شاید به درد یک نفر بخوره
سلام میشه مرا لینک کنی ممنون
اگه این کار را کردی بگو تا من هم تو را لینک کنم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
شما که می خوای بری یه دفعه برو کشورهای اروپایی
سلام علی رضا جان
چند مدتیه که دیگه نمیای پیشم. نکنه دیگه نمیخوای بیای. من منتظرم هااااااااااااااااا.
موفق باشی ....
هی خوشابحالت
هند مالزی هرجا که بری از این کوفتی که ما توش هستیم بهتره
و دوما اینه که همین که میتونی به رفتن فکر کنی جای بسی خرسندی است ما که ......هییییییییییی
روزگار غریبی ست