یادداشت های شخصی من از روزگاری که گذشت و میگذره

یادداشت های شخصی من از روزگاری که گذشت و میگذره

یادداشت های شخصی من از روزگاری که گذشت و میگذره

یادداشت های شخصی من از روزگاری که گذشت و میگذره

عروسی عروسی و دیگر هیچ

ترو این خونرو با هم میخوام تو نباشی دل من میگیره


فردا عروسیه امیر داداشمه خوبه عروسی هتله و ما هیچ کاری نباید انجام بدیم وگرنه چه اتفاقای عجیبی میافتاد


این روزا با بالا رفتن یه ذره مشکلات ظرفیت و طاقت اطرافیانم رو دارم میبینم


روزا خوبی نیست چون امیر داره از این خونه میره درسته اختلاف سنیمون زیاده درسته بعضی وقتها عصاب هم رو خورد میکردیم اما واقعا یه پشتوانه برامه حیف داره از این خونه میره اونم کهنوج200km بندر عباس 



امیدوارم مراسم همونی تموم بشه که الان برای 6,7 ساعت نزدیک به 1 ماهه داریم .....


امیر تا حالا بهت نگفتم دوست دارام تا حالا هیچ وقت این جوری برای رفتنت بغض نکرده بودم




نظرات 3 + ارسال نظر
قاصدک دوشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:41 ب.ظ

مبارکا باشه
امیدوارم عروسی بهخ وبی برگزار شده باشه و خوش گذشته باشه .
دلتنگی طبیعیه و زیاد خودتون اراحت نکن . نوبت تو که بشه اونم همین حس رو خواهد داشت.

آوین دوشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:22 ب.ظ

.....

ماهی گلی پنج‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 02:11 ب.ظ http://khanoom-parantez.blogsky.com

الان احتمالا چند ماهی از عروسیشون گذشته و به خوبی و خوشی سر خونه زندگیشونن.
نمیدونم چقد بهش وابسته بودی ؟ اما احتمالا جای خالیشو همیشه تو خونتون حس میکنی
. مشابه اینقضیه واسه ابجی منم رخ داده و الان شادو خندان سرخونه زندگیشه. با این تفاوت که اگه قبل ازدواج ۹۹ درصد بهم نزدیک بود و حتی یه لحظه هم نمیتونستیم از هم جدا شیم. الان اینقدر ازهم دوریم که گاهی احساس میکنم دیگه منو نمیشناسه.مثل غریبه ها.واز اون ۹۹ درصد رفاقت یه هو تا ۱۵ درصد افت رفاقت ایجاد شده. میخواستم ببینم این حالت طبیعیه؟ وبرای عموم زوج های جوونه؟ که بعد ازدواج همه اون رفاقت ها وابستگی های دوران مجردیشون یادشون میره؟؟؟؟ یا این یه وضعیت موقته؟وبه بازگشتت به حالت نرمال امید داشته بباشم؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد