پشت چراغ قرمز بودم بدون توجه به این شلوغی ها شیشه ماشین و میدم پایین یه دختر بچه 7 ساله که عکس کاندید خودش و گرفته بود و با صورت خندون اسمش و داد میزد رو کرد به من و گفت به کی رای میدی گفتم به هیچ کس گفت مگه خودت و مملکت ت رو دوست نداری ? بازم خندید چراغ سبز شد و همه رفتن و من بازم پشت چراغ قرمز هایی که تو زندگی داشتم گیر کردم و شاید من هم باید .... هنوز چهره معصومش و حرفش یادم هست . این روزا اصلا حال و روز خوبی ندارم شاید چراغ راهنما زندگی من براش رنگ سبز تعریف نشد ه . شاید هم... باز هم سکوت میکنم و دلخوش به امروزم که فردام رو میسازه
سلام
تمام مطالبت رو خوندم اما این مطلبت چیز دیگه ای بود. .اقعا قصه ی پر دردی است قصه ی دل بستن. خوش به حال دوستت
با سلام خدمت شما
ما را با نام "فروشگاه خرید طلایی" لینک کنید و سپس ما را از طریق http://kharidtalaee.mihanblog.com/post/2 در قسمت نظرات آگاه کنید تا شما را لینک کنیم
برای پیشرفت به یاری هم نیازمندیم