در دوران کودکی یقین داشتیم که هر روز تازه,خوشحالی بیشتری به همراه دارد, همه چیز برایمان سرور انگیز بود , گلها,حیوانات,بزرگسالان دوستداشتنی, اموختنی,از همه چیز استقبال میکردیم و بر شادی خود می افزودیم, متحیرم که چه چیزی سبب گردیدکه بعدها این شادی جای خود را به بدبینی دروغ رفتن بغض نه گفتن و خیلی چیزها داد
یعنی مقصر کیه دل ساده ما یا روراست نبودن ما با خودمون یا شایدم توجه کردن به خیی از واقعیت ها
مقصر ...
منم نمیدونم و فقط مثل شما سکوت میکنم !
البته شاید کودک درونمان خوابیده و بیدارش نکردیم ...
سلام
با پستت کاملا موافقم...و دلیلشم نمیدونم
سلام با یه پست به روز هستم
خوشحال میشم بیاین .
درود دوست همیشه خوبم..
با " دانش آموختگی" به روزم..
و پذیرای حضور گرمت..