یادداشت های شخصی من از روزگاری که گذشت و میگذره

یادداشت های شخصی من از روزگاری که گذشت و میگذره

یادداشت های شخصی من از روزگاری که گذشت و میگذره

یادداشت های شخصی من از روزگاری که گذشت و میگذره

اولین قدم

چند وقت بود میخواستم برم اسایشگاه سالمندان اونجا رو ببینم ببینم چه کارایی از دست من بر میاد تا منم بعضی روزا برم اونجا کمک کنم دیروز بعد از ظهر ساعت 7 رفتم اما چون کسی نبود که به سوالای من جواب بده امروز رفتم


خانم رضوانی مدیر اونجا برام تو ضیح داد که من میتونم چه کارایی اونجا انجام بدم قرار شد از شنبه چند روز برم اونجا هم با جو اونجا اشنا بشم هم بینم من چه کارایی میتونم انجام بدم


تا قبل از اینکه برم اونجا فکر میکردم برم اونجا با توجه به صحنه های ناراحت کننده ای که  تو تلویزیون دیدم روحیم خیلی پایین میاد اما اصلا اون چیزی نبود که فکرش میکردم واقعا روحیم عوض شد


خانم رضوای تعریف میکرد:پارسال که مسابقات ورزشی سالمندان تو ساری انجام شد تیم ما تو هیچ مسابقه ای شرکت نکرد فقط یه طناب کشی بود که اونم تا سوت شروع زدن طناب و ول کردن و تیم حریف با مغز رفتن تو زمین حالا قرار من این تیم رو بسازم البته من قول هیچ جامی رو ندادم اخه اسایشگاه های دیگه میلیاردی هزینه میکنن . در اولین کار من تیم ممنوع المصاحبه کردم میخام بدون حاشیه برم جلو


نظرات 3 + ارسال نظر
یاسر چهارشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:54 ب.ظ http://asemooni.blogsky.com

سلام آسمونی

بیا بخون و نظرت و برام بنویس

قاصدک چهارشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 03:00 ب.ظ http://www.dandelion65.blogfa.com

سلام دوست عزیز...
ممنون از اینکه اومدی به وبلاگم و منو به بوت دعوت کردی
و یه تشکر دیگه برای لینک ...
هنوز چیزی نخوندم و دارم نظر میدم چون از هر کاری واجب تر بود .
حالا میخوام اول لینکتون کنم تا هر وقت به روز شدین بیام و بعد مطالبتون رو بخونم .
@};-

زی زی گولو پنج‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:14 ق.ظ http://splash-zz.persianblog.ir

آفففرییین d:
می خواستم یه عده رو جمع کنم بریم عید دیدنیشون اما نشد ...
می گم المپیکم میری؟

سلام . ما قصد کارهای بزرگی داریم مثل فتح اورست المپیک که چیزی نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد