انسان .واژهای به ظاهر اشنا و قابل فهم اما ناباب . بیشتر مردم با این واژه تضاد دارن بعضی ها فقط نقش بازی میکنند و عده ای برای رسیدن به اون تا لحظه مرگ هم تلاش میکنند .اما واقعا چرا یا نمی دونیم یا خودمون به ندونستن میزنیم
یعنی انسان واقعی باید مثل مشاور املاک ی ها باشه اخه میگن ما هیچ وقت دروغ نمیگیم اما درستش رو هم نمیگیم . بعضی وقتها انقدر خسته میشیم که بزرگترین ارزومون لحظه ای خندیدن از ته دل میشه .
یه روز یکی میگفت به هیچکس دل نبند , هیچ وقت نظار بفهمه خیلی دوسش داری من اون روز به حرف اون فرد خندیدم اما این رو با چشای خودم دیدم هروقت به کسی زیاد نزدیک شدم اون دورتر شد اما من دیدم...
اما باور نمیکنم انقدر راحت رفتن انقدر راحت نه گفتن انقدر راحت دروغ گفتن بازیچه کردن احساسات ودر اخر ... شاید اونها یه انسان بودن من نه شاید الان انسان انجام دادن اینکارهاست چون هیچ وقت صداقت , محبت , بودن , اثبات کردن و متفاوت بودن براشون مهم نیست شاید می خوان تو هم مثل اونا باشی تا همون یه کلمه خیلی ممنون بابت هه چیز رو هم بهت نگن
سلام دوست من
پرسیدید چرا من.......؟
میخوام بگم که مشکلات فقط برای شما نیست واسه همه هست
خدا در قرآن میگه ما شما رو با مشکلاتی مثل ترس گرسنگی و از دست دادن اموال و افراد و ثمرات امتحان میکنیم و به صابرین مژده میده
درود دوست من..با "در بارگاه فردوسی" به روزم..
فقط همین..
بدرود تا درود شما عزیز..